۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

علت چروک پوست در آب.

پوست انسان پس از مدت طولانی قرار گرفتن در آب، چروک نمی‌شود بلکه انبساط پیدا می‌کند. پوست انگشتان دست‌ها، کف دست‌ها، انگشتان پاها و کف پاها پس از آنکه از آب اشباع می‌شود چنین حالتی را بروز می‌دهد. ماندن در استخر شنا نیز همین تاثیر را دارد. پوست دست‌ها و پاها از پوست شکم و صورت ضخیم‌تر و محکم‌تر است. این لایه هنگامی که از آب اشباع می‌شود، بسط می‌یابد و همین انبساط است که چروکیدگی را به وجود می‌آورد. شاید بپرسید چرا پوست بخش‌های دیگر بدن، هنگام اشباع شدن از آب، چروک نمی‌خورد. در واقع پوست این نقاط هم چروک می‌خورد، اما چون نسبت به پوست دست و پا بزرگ‌تر و مسطح‌تر است، فضای بیشتری برای جذب آب دارد و بسیار دیرتر از پوست دست و پا چروکیدگی را نشان می‌دهد.

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۱ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد مهدی سلیمی

زندگی نامه عالِم عالَم(فردوسی)

حکیم ابوالقاسم فردوسی» در سال 329 هجری در «طبران» طوس به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود که ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. فردوسی در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش به دست می آورد، به کسی محتاج نبود؛ اما بتدریج، آن اموال را از دست داد و به تهیدستی گرفتار شد. 
وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند شد و به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید. همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر انداخت تا شاهنامه را به نظم در آورد. چنان که از گفته خود او  بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده و پس از یافتن نسخه اصلی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرده است. او در این باره می گوبد: 
 بسی رنج بردم بدین سال سی                    
عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند          
که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب     
ز باران و از تابش آفتاب
 
فردوسی در سال 370 یا 371، به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار، هم خود او ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم برخی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند، او را یاری می کردند. ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالها، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود، دچار فقر و تنگدستی شد. 
اَلا ای برآورده چرخ بلند          چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی                      به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد سال               پراکنده شد مال و برگشت حال
 
فردوسی نیز مانند بابک سعی در بازگشت آیین زرتشت و زبان پارسی به ایران داشت. با این تفاوت که فردوسی قصد داشت با قلمش به مردم یادآوری کند که چه بودند و حال چه شدند. او توانست با قلم و سرشت زیبای خود، زبان پارسی را به مردم بازگرداند، اما به دلیل برخی از شعرهایش، مورد خشم خلیفه وقت قرار گرفت. فردوسی و بابک تلاش بسیاری کردند تا به ایرانیان، هویت راستین شان را یادآور شوند. فردوسی تا حدودی موفق بود و توانست با شاهنامه، زبان پارسی را به ایران زمین بازگرداند، ولی بابک نتوانست به هدفش برسد. 
بر خلاف آنچه که مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را تنها به دلیل علاقه شخصی و حتی سالها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار، بتدریج ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاه بزرگی درآورد و با این تصور که سلطان محمود، قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت. اما سلطان محمود که بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی، به اشعار ستایش آمیز شاعران علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود، تشویق نکرد. 
علت اینکه شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست. برخی گفته اند که به سبب بدگویی حسودان، فردوسی نزد سلطان محمود به بی دینی متهم شد. در حقیقت، ایمان فردوسی به شیعه- که سلطان محمود آن را قبول نداشت- هم به این موضوع اضافه شد و از این رو، سلطان به او بی اعتنایی کرد. 
برخی از شاعران دربار سلطان محمود نسبت به فردوسی حسادت ورزیده و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود، پست و ناچیز جلوه داده بودند. به هر حال، سلطان محمود، شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت : 
«شاهنامه خود هیچ نیست، مگر حدیث رستم؛ و اندر سپاه من، هزار مرد چون رستم هست».
فردوسی از این بی اعتنایی سلطان محمود برآشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات، غزنین را ترک کرد و مدتی در شهرهای هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت، تا آنکه سرانجام در زادگاه خود «طوس» درگذشت. فردوسی را در شهر «طوس» و در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
در تاریخ آمده است که چند سال بعد، سلطان محمود از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود، پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجویی کنند. اما روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند. از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود که او نیز هدیه سلطان محمود را نپذیرفت.
جنازه فردوسی اجازه دفن در گورستان مسلمانان را نیافت. منابع مختلف، علت دفن نشدن او در گورستان مسلمانان را مخالفت یکی از دانشمندان متعصب طوس (چهار مقاله نظامی عروضی) دانسته‌اند.
شاهنامه نه تنها بزرگترین و پرمایه ترین مجموعه شعر به جا مانده از عهد سامانی و غزنوی است، بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران باستان و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی به شمار می رود. 
فردوسی طبع لطیفی داشت، سخنش از طعنه، هجو، دروغ و چاپلوسی به دور بود و تا جایی که می توانست از به کار بردن کلمه های غیر اخلاقی خودداری می کرد. او در وطن دوستی، سری پر شور داشت؛ از این رو، به داستانهای کهن و تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید و از تورانیان و رومیان و اعراب - به دلیل صدماتی که بر ایران وارد آورده بودند - نفرت داشت.

۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۸ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محمد مهدی سلیمی

چگونه کلیه خویش را سم زدایی کنیم.

دکتر تهرانی : 



اگر یک بار این را برای دیگران هم بفرستید، شما به نجات جان یک نفر کمک کرده اید    سال ها پشت سر هم می گذرد و کلیه های ما خونی که سرشار از نمک، سموم و دیگر مواد ناخواسته در درون آن است، را تصفیه می کنند. با گذشت زمان نمک در کلیه تجمع می یابد و نیاز به تمیز کردن با درمان بیشتری را پیدا می کنند. با در نظر گرفتن سلامت کلیه ها ما چگونه می توانیم بر این مشکل غلبه کنیم. بسیار آسان است. ابتدا یک بسته جعفری را شسته و سپس خرد کنید و در یک ظرف ریخته و با مقداری آب به مدت 10 دقیقه بجوشانید و سپس بگذارید خنک شود و سپس آن را در ظرفی ریخته و در یخچال بگذارید تا خنک شود. هر روز یک لیوان از آب جعفری که به این طریق درست کرده بودید بنوشید و شما متوجه خواهید شد که همه سموم و نمک و مواد سمی از کلیه توسط ادرار دفع می شود و همچنین شما می توانید احساس خوبی را تجربه کنید که تا کنون آن را درک نکرده بودید،جعفری به عنوان بهترین پاک کننده و درمان برای کلیه ها شناخته شده است که یک سبزی و بهتر است بگویم یک درمان کاملا طبیعی است.


۰۹ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۹ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد مهدی سلیمی

سرطان

سرطان یک بیماری نیست

سرطان انقدر شیوع پیدا کرده که پیر و جوان هر کس را مبتلا میکند,لطفا این پست را همگی شیر کنید,بلکه بتوانیم کمکی کرده باشیم...

این نوشته شگفت انگیز است,خیلی از"دستهای پنهان گردانندگان دنیا"را ناراحت میکند...انقدر که به عنوان مثال کتاب"world without cancer"یعنی"دنیایی بدون سرطان"هنوز اجازه ترجمه به خیلی از زبانهای دنیا را پیدا نکرد.

این را بدانید که,بیماری به نام سرطان وجود ندارد!...سرطان عبارت است از فقط کمبود ویتامین B17...

چیز دیگری نیست!!!!!

از شیمی درمانی, جراحی و یا خوردن داروهای با عوارض سنگین خوداری کنید.

به یاد اورید که چرا در زمانهایی تعداد بسیار زیادی از دریانوردان جان خود را از دست دادند؟

اسکوربیت؟بیماری که جان انسانهای بیشماری را گرفت

و تعدادی از این راه درامد هنگفتی بدست اوردند..

بعدها چه چیزی کشف شد؟

مگر اسکوربیت فقط کمبود ویتامینCبوده!!

یعنی اینکه یک بیماری نبوده؟

سرطان هم همچنین!

صنعت سرطان ایجاد شده؟

از سرطان درامدهای میلیارد میلیارد میلیاردی کسب میکنند؟

این موضوع بسیار طولانی و عمیق است,تاریخچه پیدایش صنعت سرطان ازجنگ جهانی دوم به بعد بوده..

در پشت پرده چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است...

شما باور نکنید!

,هر روز فقط 15تا20عدد خوردن هسته زرد الو کافیست!

اگر سرطان دارید اول تلاش کنید تا بفهمید سرطان چیست!

نترسید!

اول تحقیق کنید,تکرار میکنیم,امروزه کسی اژ  بیماری به نام اسکوربیت میمیرد؟

نه!

چون درمان میشود...

سرطان چه؟

به صورت صنعت در امده در حالی که راه درمانش خیلی وقت پیش پیدا شده..

کمبود ویتامین B17...

فقط همین!

جوانه گندم بخورید,جوانه گندم داروی اعجاب اور سرطان است.

جوانه گندم منبع غنی اکسیژن مایع و حاوی قویترین ماده ضد سرطان طبیعت به نام"Ieatril"میباشد,که این ماده در هسته سیب نیز موجود است.

صنعت دارویی امریکا شروع به اجرای قانون منع تولید"Leatril"نموده،ولی این دارو در مکزیک تولید و فروخته میشود و به صورت قاچاق وارد امریکا میشود.

مانر در کتابی به نام "مرگ سرطان"موفقیت درمان با"leatril"را بالای90%بیان کرده است.

اگر خواندید کپی کنید تا دیگران هم بخوانند.

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۵ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد مهدی سلیمی